- چگونه این فکر به ذهنتان رسید که سر بطریها میتوانند تبدیل به ویلچرهایی برای استفاده معلولان بی بضاعت قرار بگیرد؟
واقعیت این است که این روش و کمپین در خیلی از کشورها وجود دارد و به صورت بسیار نظاممند از آن استفاده میشود. یعنی مردم سر بطری تحویل میدهند و برای معلولان ویلچر میگیرند. از وقتی در یک سفر به ترکیه با این کمپین آشنا شدم، مدام راهاندازی چنین کمپینی در ایران گوشه ذهنم بود تا اینکه تصمیم گرفتم از خودم شروع کنم. اول خودم و خانوادهام شروع به جمعآوری سر بطریها کردیم و بعد به دوستانم خبر دادم. در ادامه با استفاده از شبکههای اجتماعی مجازی از مردم خواستم که سر بطریهای پلاستیکیشان را جمع کنند و برایم بفرستند. همچنین با طراحی پوستر و چسباندن آن در مراکز خرید، کتابفروشیها و مراکز فرهنگی به کسانی که به شبکههای مجازی دسترسی ندارند هم فراخوان دادم.
- این سر بطریها را چگونه و کجا جمع کردید؟
6 مرکز جمعآوری در نقاط مختلف شهر برای این کار تعیین شد. این 6 مرکز به صورت داوطلبانه با من همکاری میکردند. سر بطریها را از مردم میگرفتند و دست آخر من همه سر بطریها را از این مراکز جمعآوری میکردم و به پارکینگ خانهمان میبردم. خودم تمام مسئولیتها را یک تنه بر عهده گرفته بودم، به طوری که وقتی وزن سربطریها به هزار کیلو رسید با فروش آنها توانستم 6 ویلچر تهیه کنم و به کمک مؤسسات خیریه و حمایتی به دست نیازمندان برسانم. این مقدار سر بطری در عرض 8 ماه جمعآوری شد.
- هدف از این کار فقط تهیه ویلچر بود؟
من فکر میکنم کار این کمپین از 2 جهت ارزشمند است. نخست اینکه جمعآوری این سر بطریها کمک بزرگی به طبیعت است. چون بعضی پرندگان بدون آگاهی سر بطریهای پلاستیکی را میخورند. حتی اگر این بطریها در خاک بمانند هم تا سالیان سال از بین نمیروند. دوم اینکه ما از زباله به بهترین شکل استفاده کردیم. یعنی از هیچ به اینجا رسیدیم. در بین مردم نیز این کمپین 2 گروه را با خود همراه ساخت. نخستین گروه کسانی هستند که درگیر محیط زیست و طبیعت هستند و دلشان میخواهد این سرهای پلاستیکی به سیستم بازیافت سپرده شود و دومین گروه کسانی هستند که به طبیعت و محیط زیست کاری ندارند اما دوست دارند به معلولان کمک کنند و ویلچر تهیه کنند.
- آماری از کسانی که با این طرح همکاری کردند، دارید؟
جالبترین اتفاق این کمپین حضور همه افراد جامعه از طبقات مختلف و طرز فکرهای متفاوت بود. یعنی هم خانمهایی که در کلاسهای معارف دینی شرکت میکردند برای ما سربطری جمعآوری میکردند و هم خانمهایی که در کلاسهای یوگای باشگاه یا آرایشگاهها دور هم جمع میشدند. خانمهای خانهدار، بچههای ۴ ساله کلاس نقاشی، دانشجویان، مغازهداران، کارمندان، کارگران، مهمانداران خطوط هوایی، رستوران دارها و خیلی از افراد دیگر دست به کار شدند تا این کار به سرانجام برسد.
- آیا این کمپین ادامه پیدا خواهد کرد؟
من آرزو دارم این کمپین به شهرهای دیگر هم برسد و شاهد روزی باشیم که همه مردم ایران سرهای بطری را برای خرید ویلچر کنار میگذارند. واقعیت این است که ما همیشه درباره خودمان بد میگوییم. مثلا میگوییم مردم ایران همکاری بلد نیستند یا کار جمعی نمیدانند، اما بعد از همکاری مشتاقانه مردم در این کمپین به من ثابت شد که هیچ کدام از این حرفها درست نیست و اگر پاسخگویی وجود داشته باشد، مردم هر چه در چنته داشته باشند رو میکنند.
http://ostani.hamshahrilinks.org/Ostan/Iran/AzarbayjanSharghi/Contents/%D8%B3%D8%B1%D8%A8%D8%B7%D8%B1%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%88%DB%8C%D9%84%DA%86%D8%B1-%D8%AA%D8%A8%D8%AF%DB%8C%D9%84-%D8%B4%D8%AF%D9%86%D8%AF
نظرات شما عزیزان: